جوانان وطنم چه میکنند
امروز روز اخر اجرای برنامه هنرجویان اموزشگاه ساعد بود.همه چیز عالی بود.
به قول دختر داییم شیوا باز این بچه ها اوضاعشون خوبه /ما نسل سوخته هستیم.
درست میگفت.ما بچه انقلاب بودیم و .........................
به هر حال با هر شرایطی که باشه نباید نسبت به جریانات اطراف بی تفاوت بود.
باید گفت / نوشت نه به خاطر خودمون به خاطر ان دختر هفت ساله ای که با لباس قشنگش
و موهای بلندش ویولن میزد..
به خاطر کودکان گرسنه ای که چشمشان به دست من و توست.
انگیزه ما برای گفتن حقایق باید بسیار قوی باشد تا شجاعتمان را چند برابر کنیم
سلام دوست من...
قدم رنجه کردی...
صفای وجودت...
مطالب وبلاگتو خوندم...
با داستانی که ترجمه کردی خیلی ارتباط برقرار کردم...
امیدوارم روزی مام وطن آزاد بشه...
پاینده باشی...
یا حق.
سلام و مرسی که داستانمو خوندین.
هر دم ز سوز عشقت سعدی چنان بنالد
کز شعر سوزناکت دود از قلم براید
بنی جون چقدر زیبا و پر احساس نوشتی اسم جدید وبلاگتم مبارک