دلتنگیهای  ادمی را باد ترانه ای می خواند

 

رویاهایش را اسمان پر ستاره نا دیده میگیرد

 

و هر دانه برفی به اشکی نریخته میماند

 

سکوت سرشار از سخنان نگفته است

 

از حرکات نا کرده اعتراف به عشقهای نهان

 

و شگفتیهای بر زبان نیامده

 

در این سکوت 

 

حقیقت ما نهفته است

 

حقیقت تو ومن

 

 

خوب بودن یعنی چه؟ یعنی دروغ نگفتن/نارو نزدن/دورو نبودن .

 

چشممان را رو به درونما ن باز کنیم.ببینیم ما در مدت کوتاه عمرمان ایا هیچ وقت به خودمان فکر کردیم؟

 

به اینکه حق و نا حق چیست؟

 

اگر فرزندی داریم به عنوان مادر یا پدرش چه قدر از خودمان گذشتیم و فقط و فقط به او به عنوان یک انسان نگاه کردیم؟

 

بیایید تنها یک روز  فقط به عملکرد خودمان فکر کنیم و بعد به تو قعاتمان از خدا. حقیقت یک انسان  کجاست؟میدانید؟

نظرات 2 + ارسال نظر
یاسمن جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:57 ب.ظ http://mehrabooni-sedaghat.blogsky.com

بنی عزیزم چقدر این شعر شاملو رو دوست دارم...

zohreh شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:04 ق.ظ http://zohrehn.blogsky.com/

salam banafshe jan...aziz ma age be khodemoon fekr mikardaim ke oozamoon injoori nemishood.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد