این پست جواب دوستی است که کامنت جالبی برایم گذاشته بود

 

خداوند حوصله اش سر نمیرود چون حوصله سر رفتن از خصایل انسانی است و مخصوص ادمیزاد است.ما بدنیا امده  تا با روح خداوندی که با خود داریم به تکامل رسیده  و به  او برسیم.اما خداوند خصلتهای انسانی( که بدلیل کامل نبودنمان ضعفها ی بسیاری  داریم) راندارد.او تمام و کامل است.

 

و اما کودکی:

 

دنیای
 زیبایی است که من از چهار سالگیم کاملا به یاد دارم.همیشه نیز دوره اش میکنم تا نکته های ریزش هم از خاطرم نرود.میدانید چرا؟

 

بارها از خودم میپرسم: چرا کودکی و نوجوانی و بزرگسالیم و اکنونم شبیه دیگری نیست؟ و جوابش هم میدانم:

 

این نیز قدرت خداوندی ایست که هیچ دو انسانی را یکسان نیا فریده و هیچ تجربه انسانی مانند تجربه دیگری نیست.

 

رویاها و کابوسها زود گذرند .چون ما به جبر در زمان زندگی میکنیم.اما به عقیده من اگر زمان را فراموش کنیم رویا و کابوس ماندنی نمیشود و نمیتوانیم در عین حال هر دو را داشته باشیم.اگر تنها کابوس ببینیم پس زندگی+ کابوس به بن بست میرسد و رویا دیدن نیز به تنهایی انسان را به بن بست میرساند.مانند این است که  تاخوب/زیبایی  و انتخاب را تجربه نکنیم  در این صورت     نمیتوانیم معنای بد /زشت و جبر را بفهمیم .

 

و یادت باشد که _این نیز میگذرد.

نظرات 8 + ارسال نظر
رضا چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:03 ب.ظ http://www.catsport2010.blogsky.com

سلام با مر جعه به این وبلاگ و پاسخ به سوال مطرح شده قرار دادن لوگو و تبلیغ و لینک شما به صورت رایگان در وبلاگ اغاز میشود لطفا هرچه زودتر به سوال مطرح شده پاسخ بدهید

عالیجناب آدونیس چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:10 ب.ظ http://sugmad.blogsky.com

پیش من بیا . در محبت عیسی مسیح شاد باشید

نوید ||‌ پسر جنوب || چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:31 ب.ظ http://South-Boy.BlogSky.Com

سلام بنفشه خانوم خوبی ؟ همه چیز گذری جون انسان هم میگذره .. این قافله عمر عجب میگذرد تو فکر گذستنش نباش تو فکر این باش که پشمون نشی از گذشتنش .. مواظب خودت باش آپ دیت کردم یه سری هم به من بزن منتظرم .
آرزومند آرزوهایت نوید || پسر جنوب ||

علی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:10 ب.ظ http://lahijan.blogfa.com

سلام
از نشانه ها گفتی،من به نشانه ها ایمان دارم .نشانه ها برای من مثل تابلوهای راهنمایی هستند ،باآنها به مقصد می رسم .مقصد کجاست ،حقیقت چیست ؟کسی نمی داند .این راهی است که باید به تنهایی رفت .همه آمدند وراه رانشان دادند ،ولی کسی نتوانست از حقیقت بگوید ،کسی نتوانست بگوید ازکجا آمده ام آمدنم بهر چه بود ،این سفری است که باید به تنهایی رفت ،این مسئله ای است که باید به تنهایی حل کرد ،البته استاد هم هست ،منظورم استاد درون است ،ولی او هم راه رابه تو نشان می دهد ،باید دل دهی ،باید به راهت ایمان داشته باشی ،باید درتمام مسیر به خودت بگویی که مرغ باغ ملکوتم نیم ازعالم خاک ....باید برای رسیدن به قصد به نشانه ها توجه کنی ،واما عشق مرکب تو خواهد بود ،وتو با مرکب عشق به مقصد خواهی رسید ،یادگاری که در این گمبد دوار بماند ،تو برای من یک نشانه ای !آری ما روزی به خانه خواهیم رسید .
در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور ،مثل خواب دم صبح ،وچنان بی تابم ،که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت ،برم تا سر کوه ،دورها آوایی است که مرا می خواند .

محسن چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:04 ب.ظ http://sohrab-spheri.blogsky.com/

سلام دوست عزیز خیلی عالی من میمونم چی بنویسم برات من لینک شما رو تو وبلاگم میذارم منتظرت هستم در ضمن به این وبلاگم سر بزن خوشحال میشم

شازده خانوم پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:50 ب.ظ http://shazdekhanoom.blogsky.com

امید دارم کابوسها زود گذر باشند......

یاسمن پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:28 ب.ظ http://mehrabooni-sedaghat.blogfa.com

واقعا این نیز میگذرد...

صدرای دزفولی(حقیر علی) شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:23 ق.ظ http://smajazayeridezfuly.persianblog.com

یا حق
سلام. وبلاگی خوب با مطالبی اموزنده داری .با اجازه شما را به لینک های وبلاگم اضافه می کنم تا در این دوران که همه دنبال پول و قدرت و سکس هستند حلقه عاشقی عاشقان روز بروز پهن تر و فراگیر تر شود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد