قلب سرذم را
در پرنیان گرم دستانی نوازشگر نهادم
دستانی گرم گرم .
و سبک بال ارام ارام
با کلمات همچون شکرش
پروازم داد
تا درون ابرها
قطرات شبنم
به قلبم جلا میداد
پرتو چشمانش
در چشمم سرمه مینشاند
و شب و سکوت را تداعی میکرد
بر سر انگشتانم
حریر مینشاند .
عشق را نمیگفت حک میکرد بر جانم
افسونی بر لبانش
جادو گونه
مرا میبرد تا بستر بهشت
لبانم میلغزید و میلرزید
ضربان قلبم ارام ارام مینواخت
سرمست سرمست سرمست و در اغوشش
گویی مهتاب بر او میتابید
روشن روشن
اما/ بی ازار
دیگر بر بام عشق ایستاده بودم
افسوس /افسوس که
از پشت کودکانی به دنبالم میدویدند
و فکر شاپرک گونه اشان
عشق را بر من حرام میدانستت . امان(دایی نازنینم)
شعر بسیار بامعنایی بود بنفشه خانم...از خودتون بود???...موفق باشید من اولم اینجا دیگه....
سلام ٬ باز هم تصادفی ؟ نه اینبار تصادفی رد نشدم ! امدم ببینم اینجا چه خبره ٬ دیدم چه شعر باحالی بود ! احساسم گل کرد ٬ با خودم گفتم بعد از سالها یک حرکتی به سر و قلبم بدم ٬ببینم چی بیرون میاد ؟
آنگاه که خورشید ٬ فردا یکبار دیگر سر از افق بیرون کند ٬
و با این خورشید ٬ فرزند دیگری چشم به حهان گشاید ٬
و مادری سینه بر لبان این نوزاد گذارد ٬
چگونه میتوان به عمق این رابطه پی برد ؟ ایا این عشق است ؟ یک غریضه ؟ یک نیاز ؟
هر چه که باشد ٬ هر عاملی که داشته باشد ٬ بی نظیر است.
یک قرار داد ٬ به وسعت یک عمر عشق و صفا ٬ ایثار ٬ و سا عتی ٬ که همیشه به جلو میرود .
یک عمر ٬ میتواند مدت کوتاهی باشد ٬ میتواند در عین حال ٬
رودی خروشان ٬ همیشه به سوی اقیانوس سرنوشت .
یک انسان ٬ تمام زندگیش ٬ شبیه تولدش است : افتادن ٬ دوباره بر خاستن ٬ یاد گیری کلمه آغازین ٬ مادر ٬ که همان سر منشا وجودیت و موجودیت آن فرزند است . یک انسان ٬ تمام واقعیات زندگیش توام با درد است ٬ ایا حقیقت شیرین هم وجود دارد ؟ نه ! چرا که حتا تمام حقایق شیرین زندگی ٬ ابتدا با درد بوده : فریادهای یک مادر در زمان تولد فرزندش ٬ نمازی است پر از عشق به نام زندگی ٬ یک حقیقت شیرین ٬ بدون بازگشت ٬ همیشه سرشار .
یک عمر ٬ میتواند لحضاتی پر از انتظار باشد : باز هم چشمهای یک مادر که تمام عمر به در است ٬ ایا فرزندش از در می اید ؟ یا نه ؟
تو جه میگوی ؟ چه فکر میکنی ؟ ساعت تو نیز به جلو میرود ؟
سبز باشید همگی ٬ و ٬ به درود عزیزان .
بنفشه نازنینم بادرودی گرم ..............................***
دختری دل بندی دارم بنام بنفشه
خیلی ریزمی نویسد
نوشته اش را نتوانستم بخوانم
نمی دانم
شاید ایراد از چشمان من است!
اوباریزترین قلم ممکن نوشته!
من چگونه می توانم با ضعیف ترین چشم ممکن آنرابخوانم؟
دوستش میدارم
امیدوارا این باردرشت تر بنویسد
وکمی هم بفکر چشمان کهن سالان باشد..
..............................
تندرست و شادکام باشی نازنین
بادرودی به زیبائی نوشته هایت . از آشنائی خوشحال
قلمی پربار برایتان آرزو میگنم. از کامنت نازت که از لورکا بود تشکر. شاد
بنی جون سلام کجایی کم پیدایی... شعر زیبایی بود ولی فونتت ریزه کاش با تاهوما بنویسی و یه کم درشت تر مثل فونت پست قبلیت...
سلام
ممنونم از اینکه به من سر زدی
تو وبت مطالب زیبایی نوشتی اکثرشو خوندم
ببین خانومی من الان به خاطر کار و درس واقعا سرم شلوغه
شرمنده ام ولی اگه می خواهی میتونی یکی از قالبهای ژیش ساخته رو از اون وب لاگم انتخاب کنی
باشه ؟ ان شا الله اگه سرم خلوت شد چشم قالب هم برات می شازیم
آخه اولین نفری نیستی که براش قالب مینویسم
احتمالا آخریش هم نیستس
تا بعد به امید دیدار
افسوس ،افسوس که
از پشت کودکانی به دنبالم میدویدند
و فکر شاپرک گونه اشان
عشق را بر من حرام میدانست.
بسیا رخوب .به دایی سلام برسان .
----------------------------------------
سلام
منظورت از درست کردن وبلاگ ،اگر آهنگ ،عکس وتغعیر رنگ وبلاگ باشه ،می تونم کمکت کنم . اول از همه عکسی که توی پست قبلی گذاشتی ،با اینکه خیلی قشنگه ولی قالب وبلاگ رو بهم زده اون هم بخاطر اینه که خیلی بزرگه .
در ضمن باید بدونی که قالب وبلاگ چیزی نیست به جز تعدادی کد که برای جستجو گرها معنی داره .با اضافه کردن کدها می تونی تغعیراتی رو که دوست داری ،توی صفحه ات بدی .
برای اینکه از علامت های خرچنگ قورباقه ! قالبت سر در بیاری بهترین راه اینه که یه کتاب در این مورد بگیری .اگه حوصله کتاب خریدن رو نداری بهتره که یه سری به مدرسه وب
که لوگوی اون تو وبلاگم هست ،بزنی .به نظر من خیلی خوبه .
یه پیشنهاد برات دارم و اون اینه که یه وبلاگ توی بلاگفا باز کنی چون کار باهاش خیلی راحت تره .من دربست در خدمت شما هستم .اگه می خوای انلاین سوال کنی ،توی وبلاگم یه چت روم هست زمانش رو تعیین کن باز به روی چشم .