به نشانه ها توجه کنیم.

 

چند وقت پیش با بچه هام رفتیم بیرون دوری بزنیم.طبق معمول خیابانهای تهران شلوغ و پر از ماشین.در کوچه پس کوچه های دروس (نزدیک خونمون) مجتمع های مسکونی بسیار شیک و لوکسی هست که من همانجور که توی ترافیک بودیم به ساختما نها نگاه میکردم.خوب ادمیزاد و ارزو هایش و زیاده خواهیش . داشتم با خودم فکر میکردم انهایی که  یک همچین پولها و  زندگی هایی   دارندچه مشکلی می توانند داشته با شند؟  بار ترافیک کم شد و راه افتادیم /چند متری که رفتیم  /دم در ورودی یکی از همین اپارتمانها چششم افتاد به یک پسر چهارده /پانزده ساله همسن دخترم.اما با این تفا وت که ان پسر مونگل بود. بند دلم پاره شد. و همان لحظه به یاد نشانه هایی افتادم که خدا سر راهمون میگذارد. بهتر است به جای حسرت خوردن به ان چیزی که داریم به درگاه خدای مهربان به پاس نعمتهای پیدا و نهانش شکر کنیم.