((((((( در مواردی که خطری از طریق او خانواده را تهدید میکند- مثلا عشقی ممنوع –مادر بودن بیشتر از همسر بودن او را به خانواده متصل میکند))))))))))))))
عشق مادر به فرزند –غریضه و احساس را با هم دارد.ارتباطی عجیب –دوست داشتنی و شگفت انگیز.
بله قراردادی است به وسعت عشق و زمان است که میگذرد .
وقتی به سروناز پانزده ساله ام نگاه میکنم – گذر زمان را به راحتی در قد و بالای او میبینم.
اما ممل عزیز اگر این پست را میخوانی بدان حقیقت شیرین وجود دارد و تنها همان یک حقیقت مطلق در جهان
هستی است و ان هم خدا است.
اما واقعیت شیرین ؟بگذار بگویم .
زمانیکه طی عمل سزارین سرمه به دنیا امد و من در حالت بهوش و بی هوش بودم دکتر مجبور بود به دلایلی
همراه 3 پرستارش شکم پاره مرا فشار دهد.وای چه بر من گذشت –از شدت ضعف نمیتوانستم فریاد بزنم بلکه
مانند گاو نعره میزدم .اما به محض تمام شدن کار پزشک فقط سراغ کودکم را میگرفتم – در پایان روز دوم از تختم
به تنهایی پایین امدم موهایم را شانه کردم و بدون اینکه منتظرپرستار شوم برای شیر دادن کودکم به اتق نوزادان
رفتم.از ان زمان تا به حال هرگز به دردی که کشیدم و نعره های وحشیانه ام فکر نکردم –لذت عمیق مادر شدن ان
هم از روی اگاهی و دانسته به قدری شیرین است که تمام دردهای جسم و روح را التیام میبخشد.