·       وبلاگ خوندن و نوشتن عجب اعتیادی داره.مدام یا میخوانم یا دنبال ردیف کردن کلمات تو کلم  هستم. چند وقت پیش وبلاگی را دیدم که خیلی از مضامینش خوشم اومد هر چند زیاد با خط فکری من همخونی نداشت اما چون گاهی اطلاعات جالبی هم میداد  /مطالبش را مرتب میخوندم.هفته پیش طبق معمول رفتم ببینم اپ کرده یا نه.و خوب چی بگم................چون خودم یک زن هستم بسیار ناراحت میشم وقتی  بطور اتفاقی  عکس زن برهنه ای را میبینم.نه به دلایل مذهبی یا تعصباتی که با اونا بزرگ شدم.بلکه ارزش یک زن به جسمش نیست.سکس از نظر من بی مایه/ ساده ترین  و پیش پا افتاده ترین اتفاق در یک ارتباط است. اما چیزی که سکس را به شکلی که امروز میبینم در اورده  چیست؟ایا در کشورهای غربی هم ارتباط انسانها با هم /روابط اجتماعیشون به این شکله؟چه چیزی در سکس نهفته است که در جامعه ایرانی به این شکل در اومده؟جامعه جوان ما به جای بالا بردن فرهنگ ایرانی راهی را برگزیده که به انهدام فرهنگی میرسه. این مسئله حتی در  جامعه ایرونی نت هم بسیار گسترده  شده و تنها مشکلشون ظاهرا شکستن تابوی سکسه.

 

از  زمانیکه سروناز بچه کوچولویی بود تا به حال که نوجوونی شده همیشه میخواستم ارتباط دو جنس مخالف را در قالبی انسای تعریف کنم : یک مرد یعنی ادمی مثل من و تو با فیزیکی متفاوت.اما من مادر به تنهایی نمیتونم موفق باشم .دنیای بیرون از خونه دستخوش نا ملایمتهای سخت بغرنج شده.چطور میتونم برایش از انسانی بودن بگم وقتی به چشمهاش نمیبینه؟