این پست جواب دوستی است که کامنت جالبی برایم گذاشته بود
خداوند حوصله اش سر نمیرود چون حوصله سر رفتن از خصایل انسانی است و مخصوص ادمیزاد است.ما بدنیا امده تا با روح خداوندی که با خود داریم به تکامل رسیده و به او برسیم.اما خداوند خصلتهای انسانی( که بدلیل کامل نبودنمان ضعفها ی بسیاری داریم) راندارد.او تمام و کامل است.
و اما کودکی:
دنیای
زیبایی است که من از چهار سالگیم کاملا به یاد دارم.همیشه نیز دوره اش میکنم تا نکته های ریزش هم از خاطرم نرود.میدانید چرا؟
بارها از خودم میپرسم: چرا کودکی و نوجوانی و بزرگسالیم و اکنونم شبیه دیگری نیست؟ و جوابش هم میدانم:
این نیز قدرت خداوندی ایست که هیچ دو انسانی را یکسان نیا فریده و هیچ تجربه انسانی مانند تجربه دیگری نیست.
رویاها و کابوسها زود گذرند .چون ما به جبر در زمان زندگی میکنیم.اما به عقیده من اگر زمان را فراموش کنیم رویا و کابوس ماندنی نمیشود و نمیتوانیم در عین حال هر دو را داشته باشیم.اگر تنها کابوس ببینیم پس زندگی+ کابوس به بن بست میرسد و رویا دیدن نیز به تنهایی انسان را به بن بست میرساند.مانند این است که تاخوب/زیبایی و انتخاب را تجربه نکنیم در این صورت نمیتوانیم معنای بد /زشت و جبر را بفهمیم .
و یادت باشد که _این نیز میگذرد.
بر خویشتن داوری کن اما از داوری بر دیگران حذر کن.
از کتاب تشبه به مسیح
خواندن این کتاب را به دوستانی که فلسفه و عرفان را دوست ذارند توصیه میکنم.
هر جمله از این کتاب را که میخوانم تاثیر عمیقی میگیرم.سوالها یم جواب داده شد و
در بعضی مواقع که در برابر مشکلات مستاصل میشوم وقتی تشبه به مسیح را میخوانم
ارامش خیال میگیرم.