چند روز پیش با دوست عزیزی  در مورد شخصیتمان و زوایای ان صحبت میکردیم.ازان چه بوده وهست راضی نبود و من که همیشه سعی میکنم خودم را راضی نگه دارم و با شمردن بیشترین عیب برای خودم در رفع ضعفها بکوشم /به او   گفتم به این قسمت از زندگیت نگاه کن.پسری تربیت کردی که نتیجه زحماتت را در حال حاضر میبینی / شاگرد اول بودن در سه زبان یعنی باحوصله و مراقبت نهال کوچک به بار نشسته است.حدود هفت سال است که با خواندن کتب فلسفی دریچه دیگری از جهان هستی را برای خودم باز کردم و فقط فکر میکردم این پرسپکتیو و  چشم انداز زیبا مال من است.اما در همان سال اول متوجه شدم چه قشنگ این داستان به دختر ده ساله ام منتقل شده است.اولین نوشته او را در ان زمان مینویسم که ببینید چه خوب میتوانیم نتیجه عملکرد و افکارمان را در فرزندانمان ببینیم.

 

یا لطیف

 

چیزهای زیادی در پشت ابر ها پنهان است

 

که هیچ عالمی از ان با خبر نیست

 

ای کاش میتوانستم

 

از پنهانیها با خبر شوم

 

خدایا!

 

قلب ها یی را که در پشت ابرها پنهان شده است

 

و از اینده گریز را یاری ده.

 

خدایا!

 

انها را کمک کن

 

چون انان بندگان تو هستند.

سلام.

نون  رخت به سراچه اسمانی دیگر خواهم کشید.

 

اسمان اخرین

 

که ستاره تنهای ان

 

                                   تویی

 

اسمان روشن 

 

سرپوش بلورین باغی

 

که تو تنها گل ان /تنها زنبور انی.

 

باغی که تو

 

                      تنها درخت انی

 

و بر ان درخت

 

گلی است یگانه

 

که تویی.

 

ای اسمان و درختو باغ من/گل و زنبورو کندوی من!

 

با زمزمه تو

 

اکنون رخت به گستره خوابی خواهم کشید

 

که تنها رویای ان

 

تویی.

 

                                           احمد شاملو