نه وقتی که واگردم از راه
نه بختی که با سر در افتم به چاه
نه بیم و نه امید و/ از پیش و پس
بیابان و خار بیابان و بس
چه سودی اگر خامشی بشکنم
که گریان در این دشت تنها منم
و باز هم
زیبا تر از جهان امید ای دوست در عالم وجود جهانی نیست
هر عرصه را بهار و خزانی ایست
در عر صه امید خزانی نیست
میدونید با اینکه خیلی سعی میکنم قوی و مسلط به خودم باشم اما گاهی واقعا نمیشود.
در عا لم زنانه و با تمام ظرافتهای خاص این جنس /میخواستم مثل کوه باشم اما چرا نمیشه؟
اخه تکان دادن کوه کار خدا است /باید بدونم روزگار و ادماش نمیتوانن کوه را بلرزانند مگر خدا
بخواهد خدایی که از درون صدایم میکند :بنفشه من اینجام و وقتی حسش میکنم قلبم میلرزد.
میدونید خدای درونم که عاشقش هستم زیباست تواناست و قادره همه کار بکند اما...............
اما اگر من خوب باشم و خوب بودن سخترین کار است.
خیلی قشنگ بود بنی جون. راست میگی خوب بودن خیلی سخته خیلی...